ادوارد، هیچ کس نباید بگذارد به چیزی عادت بکند. به من نگاه کن، تازه داشتم دوباره از خورشید، از کوهها و حتی از مشکلات زندگی لذت میبردم. کم کم داشتم میپذیرفتم که که بی معنایی زندگی تقصیر هیچ کس جز خودم نیست. میخواستم دوباره میدان لیوبلیانا را ببینم، احساس نفرت و عشق کنم، احساس نا امیدی و یکنواختی کنم، تمام آن چیزهای ساده و احمقانه ای که زندگی روزمره را تشکیل میدهند اما در عین حال به وجود آدم لذت می بخشند. اگر یک روز بتوانم از اینجا بروم بیرون، به خودم اجازه میدهم دیوانه باشم.
برچسب : نویسنده : denjcorner بازدید : 41