زين گونهام كه در غم غربت شكيب نيست / گر سر كنم شكايت هجران غريب نيستجانم بگير و صحبت جانانهام ببخش / كز جان شكيب هست و ز جانان شكيب نيستگم گشتهی ديار محبت كجا رود؟ / نام حبيب هست و نشان حبيب نيستعاشق منم كه يار به حالم نظر نكرد / ای خواجه درد هست و لیكن طبیب نیستدر كار عشق او كه جهانیش مدعی است / اين شكر چون كنیم كه ما را رقیب نیستجانا نصاب حسن تو حد كمال یافت / وین بخت بین كه از تو هنوزم نصیب نیستگلبانگ سایه گوش كن ای سرو خوش خرام / كاین سوز دل به نـالهی هر عندليب نيستم. سایهپی نوشت: این هم بماند به یادگار از آن مرحوم در وصف حال این روزای منبرچسبها: هوشنگ ابتهاج + نوشته شده در یکشنبه سیزدهم شهریور ۱۴۰۱ساعت 12:54  توسط انجمن شاعران مرده | بخوانید, ...ادامه مطلب